دبیر بخش هنرهای تجسمی
https://srmshq.ir/ijrfap
معنای ضمنی مهاجرت ممکن است به تعداد آدمهای جهان و تجربههایشان، متفاوت باشد؛ اما وقتی به معنای صریح این کلمه فکر میکنیم مزه گسی شبیه خرمالو در ذهنمان به وجود میآید که ابتدا شیرین و جذاب به نظر میرسد اما در ادامه باقیماندههای خرمالو در میانه ذهن باقی میمانند. برای مدتی مکث میکنیم، فکر میکنیم، با خودمان کلنجار میرویم، گاهی بیحس و کرخت میشویم، در لحظه به هیچکس و هیچچیز فکر نمیکنیم جز اینکه، بعد این جابهجایی ذرههای خرمالو قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ وضعیت بهتر میشود یا بدتر؟ حس گنگ و مبهمی است؛ اما وقتیکه ذرهها را قورت میدهی همه چیز تمام میشود و به شرایط عادی برمیگردی. مهاجرت برای من دقیقاً شبیه این داستان است. گاهی شرایط زندگی فیزیکی و گاهی شرایط فکری و درونی آدم را مجبور به مهاجرت میکند که یا شرایط را بهتر و یا آن را وخیمتر میکند، و البته حالت بینابینی هم وجود دارد. وقتی به کل ماجرای مهاجرت نگاه میکنیم، جدا شدن و فاصله گرفتن از محله، شهر یا کشوری که مدتها در آن زندگی کردهایم کوچه و خیابانهایش را عین کف دست بلدیم، خانواده، دوستان و همکارانی که خلقوخو آنها دستمان است، شرایط آب و هوایی که بدن به آن عادت کرده است، اصطلاحات و کلماتی که مدام در صحبت کردن و معاشرتها استفاده میکردیم، یا حتی کاربران و پیجهایی که در شبکه اجتماعی اینستاگرام دنبال میکردیم کار را دشوار و پر از شک و شبه میکند. حال که این مطلب را میخوانیم هستند کسانی که بارها مهاجرت را تجربه کردند و کسانی که حتی به مهاجرت فکر نمیکنند تا از دایره و پناهگاه امن فیزیکی و فکری خود خارج نشوند و در نهایت کسانی که هماکنون یا در حال کشیدن چمدان در کف فرودگاه برای عبور از مرزهای جغرافیایی و در حال ترک و جایگزین عادتهای فکری و رفتاری هستند.
سرمشق این شماره به موضوع مهاجرت پرداخته است.
- در ابتدا متن ترجمهشدهای از سعیده رحمان ستایش دانشجوی دکترای تاریخ هنر در دانشگاه زوریخ سویس تحت عنوان «دلتنگی خودخواسته» را میخوانید. در این یادداشت نویسنده به عمدهترین دلایل مهاجرت افراد به مکانی دیگر و پس از آن به نقد و بررسی آثار پریسا امیناللهی به عنوان «Away» پرداخته است.
- یادداشتی کوتاه با عنوان «آن جا ، این جا» نوشته بابک کوچکی داریم به مفهوم مهاجرت و تجربه آن پرداخته است.
- سیما حبیبی یادداشت خود را با عنوان «گذر از خلوت درون» با سؤال چرا دور باشیم؟ شروع میکند و پس از پاسخی مختصر، سؤال انسان چرا باید هجرت کند را مطرح میکند و در ادامه پاسخ این سؤال مطلب خود را به سمت هجرتهای درونی و فکری که منجر به رشد و آگاهی فرد میشوند سوق میدهد.
- «اتوپیای نژند و بازنمایی مهاجرت» عنوان یادداشت حمیده پاک است که این موضوع را در بدنه تاریخ عکاسی با اشاره به نام عکاسان و موضوع آثار آنها و تأثیرشان بر سایر افراد میپردازد.
- و در آخر تصویرسازیهایی با موضوع مهاجرت اثر محبوبه خسروی خافتری در صفحه پشت جلد مجله قابل توجه است.
دانشجو دکترا تاریخ هنر دانشگاه زوریخ سویس
https://srmshq.ir/unmt3z
مهاجرت برای من همیشه در لیست مواردی همچون پیری، مرگ و جنگ بود. مفهموم و اتفاقی ناراحت کننده که برای دیگران رخ میدهد و هرگز قرار نیست من و نزدیکانم تجربهاش کنیم؛ اما گذر عمر باعث میشود همه این مفاهیم را لمس کنیم و تلخیهایشان را بچشیم.
به طور کلی، مهاجرت همیشه یکی از دغدغههای انسان بوده است. بعضی به دلایل شخصی، بعضی به اجبار به نقطهای دیگر کوچ میکنند. در این میان هنرمندان قشری از جامعه هستند که میتوانند تأثیرات گرفتهشده و احساسات خود را با بیانی متفاوت در اختیار دیگران قرار دهند و یکی از موضوعهای همیشگی برای هنرمندان نشان دادن این جابجایی و قرار گرفتن در بستر جغرافیایی و فرهنگی دیگر است که حتی زبان بصری آن با مهد پرورش آنها متفاوت است. بعضی اوقات این جابجایی تأثیرات مثبت و خوشایندی بر هنرمند و آثارش دارد و بعضی مواقع باعث میشود که هنرمند تحتفشار قرار گرفته و آثارش نمایانگر نشانههایی از این ترس و اضطراب باشد که گاهی از آن به عنوان شوک فرهنگی یاد میشود.
در میان هنرمندان جوانی که در دهه گذشته از ایران مهاجرت کردهاند، نام پریسا امیناللهی (متولد ۱۳۵۷ در تهران) نیز به چشم میخورد که مهاجرت و درد دوری یا دلتنگی را با ویدیویی پانزده دقیقهای به نام دور (Away) در سال ۱۳۹۲ به نمایش گذاشته است. او که در سال ۱۳۸۷ به هلند مهاجرت کرده است در این ویدیو داستان مهاجرت یک زوج جوان از ایران به هلند را روایت میکند. در این نمایش زن جوان در تلاش اکتشاف محیط جدید زندگی و تطبیق خود با آن است. او در این مسیر، همچون بسیاری از مهاجران دیگر، با افسردگی و غم دوری از وطن دست و پنجه نرم میکند. راهی که این زن جوان برمیگزیند انکار واقعیت بهواسطۀ خوابیدن و دیدن رویای وطن است. خاطرات و رؤیای به جا مانده از وطن او را تشویق به نادیده گرفتن واقعیت میکند و راهحل او خوابیدن و باز هم خوابیدن است تا بتواند در رویای خود زندگی کند. بدین روش، زن مرز بین واقعیت و رویای شیرین خود را رفتهرفته کم میکند.
https://srmshq.ir/dbmys4
مهاجرت در معنی، دور شدن است یا رفتن از نقطهای به نقطۀ دیگر.
هجرت یکی از زیباترین تواناییهای انسان است؛ دور شدن و برنگشتن. این فقط ویژگی انسان است که تصمیم بگیرد برود و دور شود و وقتی برنگشت این رفتن معنی هجرت به خود میگیرد.
هجرت از کارهایی هست که در سنت خدا هم به آن تأکید شده. خدا برای زیباتر شدن زندگی از بندهاش میخواهد که هجرت کند، اما سؤال این است که این رفتن و دور شدن چطور باید انجام شود و چرا انسان نباید به جایی که از آن هجرت کرده برگردد؟
یا سؤال دیگر اینکه اصلاً چرا انسان باید هجرت کند؟
جواب این سؤالها در درون انسانها هست. انسانها برای کامل شدن باید هجرت کنند. برای فهمیدن اینکه چه تواناییهایی دارد باید در اول خودش هجرت کند؛ یعنی چه؟ در خود انسان چجور هجرت انجام میشود؟ چطور یک نفر میتواند در وجودش حرکت کند، برود و به کجا برنگردد؟ هر انسانی باید برای تکامل درونش در وجودش حرکت کند. این حرکت از نقطههای معین شده در وجود هر آدم هست. نقطههایی که خدا در درون هر انسانی گذاشته تا با گذشتن از آنها، با تواناییهایی که خدا در درونش گذاشته، آشنا شود.
نقطهبهنقطه، هر انسانی بزرگتر شده و تواناییهای مهمی که در درونش گذاشته شده را میفهمد. چطور یک انسان میتواند بدون حرکت در درونش، به این تواناییها دست پیدا کند؟ آدمها برای مهاجرت، اول باید در درونشان این حرکت را انجام دهند و بعد از بیرون، اقدام به حرکت کردن از یک نقطه به نقطۀ دیگر کنند.
مدرس و کارشناس ارشد عکاسی
https://srmshq.ir/xwdvqf
مسئلۀ مهاجرت که قدمتی بهاندازۀ طول عمر بشر دارد در سالهای مختلف مورد توجه هنرمندان و ادبا بوده است. آنجا که هجرت خودخواسته صورت پذیرد در بستری ایدهآل، تصویری شکیل و آرمانی از خود ارائه میدهد و میتواند تأثیرگذار و تاریخساز باشد، همچون برههای از تاریخ هنر که با جنگ جهانی دوم و مهاجرت هنرمندان از اروپا به امریکا رقم خورد و سبب ایجاد شاهراه تاریخ هنر گردید. در آن زمان هنرمندان با به همراه داشتن حافظۀ فرهنگی سرزمین مادری پا به بستر جدید با مختصاتی نوین گذاشتند و از ادغام این دو ساحت فرهنگی، هویت و تاریخ هنر امروز شکل گرفت. در نگاهی اجمالی میتوان به بسیاری آثار هنری و ادبی با مضمون مهاجرت اشاره کرد، رسانه عکاسی نیز در طول سالها باب سخن گشوده و مفصلترین گزارشات مستند را از این وضعیت به تصویرگر کشیده است. عکاسی مستند اجتماعی همواره بیانگر درد و رنج مهاجرانی بوده است که معمولاً ناخواسته و با جبر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ازجمله جنگ، بلایای طبیعی و...ناچار به ترک وطن خویش شدهاند. این امر آسان نبوده و مهاجران در بستر فرهنگی جدید متحمل آلام هویتی_روانی میگردند. چراکه مهاجرت تنها رفتن از جغرافیایی به جغرافیای دیگر نیست و به معنای رهاسازی یک تجربۀ زیستۀ عمیق_ شامل ظرافتهای فرهنگی، اعتقادی... _ و ایجاد تجربهای نو با مؤلفههای جدید است.
امروزه با وجود شبکههای اجتماعی تصویری که بهواسطۀ عکس از پدیدۀ مهاجرت تولید میشود و منجر به شکلگیری دیدگاههایی در این زمینه میشود را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: